تعریف سیستم
یک سیستم، مجموعه ای از اجزا با روابط درونی است که به طور یک پارچه سازماندهی شده است، به گونه ای که به چیزی مشخص دست یابد. یک سیستم شامل سه قسمت است: 1-اجزا 2-روابط درونی3-یک قصد یا کارکرد
مثال: مدرسه یک سیستم است. همین طور یک شهر، یک کارخانه، یک شرکت یک سیستم هستند
آیا چیزی هم هست که یک سیستم نباشد؟ بله. یک مخلوط بدون هیچ رابطی متقابل یا کارکردی خاص.
یک سیستم چیزی بیشتر از مجموع اجزایش است و ممکن است رفتارهای انطباق پذیر، پویا، هدف جویانه، خود نگهدارنده و گاهی اوقات تکاملی از خود بروز دهد.
کلیات یک سیستم
در مورد هر سیستم یک کلیت یا یکپارچگی و مجموعه ای فعال از مکانیزم ها برای حفاظت از این یک پرچگی وجود دارد. سیستم ها میتوانند تغییر کنند، منطبق شوند، به اتفاقت پاسخ دهند و به دنبال اهداف باشند.
سیستم ها میتوانند خود سازنده باشند و اغلب حداقل در محدوده ای از مشکلات، خاصیت خود ترمیمی دارند. سیستم ها بادوام هستند و بسیاری از آنها قابلیت تکاملی دارند. از درون یک سیستم ممکن است سیستم های غیر قابل تصور و به طور کامل جدید، برخیزند.
اجزای تشکیل دهنده ی یک سیستم، آسان ترین قسمت آن برای شناسایی هستند.
وقتی شروع به لیست کردن اجزای یک سیستم میکنید پایانی در این فرآیند نمی یابید. میتوانید اجزا را به زیر اجزا و بعد به زیر-زیر- اجزا تجزیه کنید.
روابط در سیستم ها
بسیاری از روابط متقابل در سیستم ها از طریق جریان اطلاعات کار میکنند. اطلاعات سیستم ها را پایدار میکنند و نقش بزرگی در تعیین عملکرد آن ها بازی میکنند.
اگر تشخیص روابط اطلاعات-محور مشکل است، تشخیص کارکرد ها یا قصدها مشکل تر است.
کارکرد یا قصد یک سیستم ضرورتا گفته یا نوشته و یا ابزار نمیشود، مگر از طریق عملکرد سیستم. بهترین راه ،جهت دریافت قصد سیستم این است که مدتی آن را زیر نظر داشته باشیم تا بفهمیم سیستم چگونه رفتار میکند.
ضرورتی ندارد قصدهای سیستم همان قصد انسانی باشد و ضرورتا هم همان قصد مورد نظر یک کنش گر منفرد درون سیستم نیستند. در حقیقت یکی از ناراحت کننده ترین جنبه های سیستم ها این است که قصد زیر-واحد های آن ممکن است منجر به رفتاری اساسی شود که هیچ کس خواهان آن نیست.
نامشخص ترین قسمت سیستم، قصد یا کارکرد آن است و در اکثر اوقات حساس ترین تعیین کننده ی رفتار سیستم است
سیستم های موفق
هماهنگ کردن زیر قصد ها و قصد های اصلی سیستم، یک کارکرد ضروری در سیستم های موفق است.
میتوان اهمیت نسبی اجزا، روابط متقابل، و قصدهای سیستم را با تصور کردن تعویض هر کدام به طور جداگانه دریابید. تغییر اجزا معمولا کمترین تاثیر را روی سیستم دارد.
اگر تغییری در روابط متقابل پدید آید، ممکن است سیستم به طور قابل توجهی تغییر کند. حتی ممکن است غیر قابل شناسایی گردد.
تعویض قصد یا کارکرد میتواند دارای تاثیر چشمگیر باشد.
در میان اجزا، روابط متقابل، یا قصدها کدام یک مهم ترین است؟
همه ی آن ها ضروری هستند. همه با هم تعامل دارند. هرکدام دارای نقشی مخصوص به خود است ولی نامشخص ترین قسمت سیستم، کارکرد یا قصد آن، اغلب حساس ترین تعیین کننده رفتار سیستم است. روابط متقابل نیز بسیار مهم هستند
تعریف یک انباشت در سیستم
یک انباشت، حافظه تاریخی تغییرات در جریان های درون سیستم است.
یک انباشت پایه ی هر سیستمی است. انباشت ها، اجزایی از سیستم هستند که شما میتوانید ببینید، احساس کنید، بشمارید، یا در زمان داده شده آن را اندازه بگیرید.
به طور کلی انباشت ها به کندی تغییر میکنند حتی زمانی که جریان های ورودی و خروجی آنها به طور ناگهانی تغییر یابند. بنابراین انباشت ها چون تاخیرات یا میانگیرها در سیستم عمل میکنند
تغییرات درون انباشت ها، سرعت پویایی سیستم ها را تعیین میکنند.
انباشت ها به جریان های ورودی و خروجی امکان میدهند از یکدیگر مجزا و مستقل و به طور موقت نسبت به هم نامتعادل باشند.
چگونه سیستم خود راداره میکند؟ بازخورد(feedback)
سیستمهای کنترل مبتنی بر اطلاعات- بازخورد، لازمهی همه تلاشهای زیستی و انسانی هستند، از گامهای آهسته تکامل بیولوژیکی تا فرستادن آخرین ماهواره فضایی… هر آنچه که ما به عنوان یک فرد، یک صنعت و یا یک جامعه انجام میدهیم در پسزمینه یک سیستم اطلاعات- بازخورد صورت میپذیرد.(جی فارستر)
پولی که وارد حساب شما میشود یک جریان است که میتوانید آن را تنظیم کنید تا انباشت پول نقدتان را به سطح مطلوب بیشتر، افزایش دهید. اگر پس از آن موجودی حساب بانکی شما بسیار افزایش یابد، ممکن است با آسودگی خاطر، کمتر کار کنید.(کاهش جریان ورودی) این نوع حلقه بازخورد، سطح پول نقد آماده شما را در دامنهای که مورد قبولتان است، ثابت نگه میدارد.
همه سیستمها دارای بازخورد نیستند. برخی از سیستمها نسبتاً زنجیرهای بیانتهای سادهای از انباشتها و جریانها هستند. ممکن است این زنجیر از عوامل خارجی تأثیر پذیرد، اما سطوح انباشتهای زنجیر بر جریانها تأثیر نمیگذارند. اما درهر حال سیستمهای دارای حلقههای بازخورد فراوان هستند و ممکن است همانطور که خواهیم دید دارای ظرافتهای هوشمندانه و تا حدودی تعجبآور باشند.
پایدار کردن حلقهها- متعادل کردن بازخوردها
یک نوع معمول حلقههای بازخورد، سطح انباشت را به همان صورت که در مثال حساب جاری رخ داد پایدار میکند. سطح انباشت شاید به طور کامل ثابت نماند، ولی قطعاً در یک دامنه قابل قبول میایستد. آنچه در ادامه میآید تعداد بیشتری از حلقههای بازخورد پایدارکننده هستند که شاید برایتان آشنا باشند. این مثالها شروع به بیان جزئیات برخی از مراحل یک حلقه بازخورد میکنند.
این اختلاف موجود بین سطوح انرژی واقعی و مطلوب جهت کار کردن است که تصمیمات شما را برای مصرف روزانه کافئین موجب میشود.
اگر خیلی زیاد قهوه بنوشید و خود را با انرژی اضافی سرخوش بیابید، برای مدتی قهوه را کنار خواهید گذاشت. انرژی زیاد اختلافی را ایجاد میکند که میگوید «بیشازاندازه»؛ که بعداً باعث میشود شما مصرف قهوه خود را کاهش دهید تا زمانی که سطح انرژیتان پایین آید. قرار است نمودار نشان دهد که حلقه برای تأثیرگذاری روی انباشت انرژی در هر جهتی کار میکند.
حلقههای افسارگسیخته- بازخورد تقویتی
من برای رفع خستگی مغزم به استراحت نیاز دارم و برای استراحت به سفر باید رفت و برای سفر باید پول داشت و برای بدست آوردن پول باید کار کرد…من در یک دور باطل هستم… که فرار کردن از آن محال است. (انووره بالزاک، رمان نویس و نمایشنامه نویس)
برای مثال:وقتی ما بچه بودیم، هرچه بیشتر برادرم مرا هل میداد من نیز او را بیشتر هل میدادم، به همین ترتیب او مرا بیشتر هل میداد و من هم او را.
هرچه بیشتر قیمتها افزایش یابند، اگر قرار باشد مردم استانداردهای زندگی را حفظ کنند دستمزدها باید بیشتر افزوده گردند. هرچه دستمزدها بیشتر افزایش یابند قیمتها باید بیشتر افزوده شوند تا سودها حفظ گردند. بدین معنی که دستمزدها باید بالا روند، در نتیجه قیمتها دوباره بالا میروند.
هرچه خاک بیشتری از زمین فرسوده شود، گیاهان کمتری قادر به رشد خواهند بود، در نتیجه ریشههای کمتری برای نگهداشتن خاک وجود خواهد داشت و خاک بیشتری فرسایش مییابد، در نتیجه گیاهان کمتری میتوانند رشد کنند.
هرچه بیشتر پیانو تمرین کنیم، لذت بیشتری از صدای آن خواهیم برد و به همین دلیل بیشتر پیانو خواهیم نواخت که باعث تمرین بیشتری خواهد شد.
حلقههای تقویتی در هر جایی که جزئی از سیستم دارای قابلیت خود یا قابلیت رشد به عنوان کسر ثابتی از خودش باشد، یافت میشوند. این اجزا شامل جمعیتها و اقتصادها میشوند.
هرچه پول بیشتری در بانک داشته باشی، سود بیشتر بدست میآوری که با مبلغ موجود در بانک جمع میشود، حالتی که باز هم سود بیشتری به آن تعلق میگیرد.
این شکل نشان میدهد که چگونه این حلقه تقویتی پول را افزایش میدهد، در آغاز 100 دلار پول در حساب بانکی است و فرض شده هیچ برداشت یا پرداختی در طول یک دوره 12 ساله صورت نگرفته است. پنج خط نمودار نمایانگر پنج نرخ بهره متفاوت از 2 درصد تا 10 درصد در سال هستند.
این یک رشد ساده خطی نیست. رشد در طی زمان ثابت نیست. رشد موجودی حساب در نرخ بهره پایین تر ممکن است در چند سال ابتدایی خطی به نظر آید.
هرچه ماشین آلات و کارخانجات(در مجموع سرمایه نامیده شده است) داشته باشید، کالا و خدمات بیشتری(خروجی) میتوانید تولیدکنید. هرچه خروجی بیشتری بتوانید تولیدکنید، مقدار بیشتری میتوانید در ماشین آلات و کارخانجات جدید سرمایهگذاری کنید. هرچه بیشتر بسازید ظرفیت بیشتری در اختار دارید تا باز هم بیشتر بسازید.
این حلقه بازخوردی تقویتی موتور اصلی رشد در یک اقتصاد است.