نیاز به استراتژیهای HRM برای تغییر با زمان
باتوجهبه نوسانات و عدم قطعیتی که مشخصه دنیای امروزی است که به طور فزایندهای پیچیدهتر میشود، استراتژیهای مدیریت منابع انسانی باید با زمان تغییر کند.
برای مثال، استراتژیهای استخدام و آموزش متعارف بهشدت به سمت استخدام متخصصان علوم و امور مالی و سپس آموزش مهارتهای نرم و سایر مهارتهای زندگی به آنها میپردازند.
بااینحال، باتوجهبه این واقعیت که تحصیلات پایه در امور مالی یا مدیریت شامل دورههای علومانسانی مانند علوم سیاسی و جامعهشناسی و همچنین مقداری ادبیات و سایر دورههای هنری نمیشود، شرکتهای معاصر باید اطمینان حاصل کنند که افرادی با چنین مهارتهایی را جذب میکنند.
چرا گنجاندن علومانسانی در ماتریس مهارت کمک میکند؟
این به این دلیل است که زمینهسازی در علومانسانی اغلب به فارغالتحصیلان این توانایی را میدهد که با ابهام و پیچیدگی برخورد کنند، زیرا علوم سیاسی به ما میآموزد که چگونه موقعیتهایی را که شامل بازیگران متعدد با برنامههای رقابتی و همچنین اولویتهای همپوشانی هستند، مدیریت کنیم.
علاوه بر این، زمینهسازی در علومانسانی نیز به فارغالتحصیلان توانایی تفکر جانبی بهجای تفکر خطی بهتنهایی که حوزه مطالعات مدیریت است، میآموزد.
در واقع، در مواقعی که تغییرات تصاعدی امری عادی است، برای شرکتها منطقی است که فارغالتحصیلان علومانسانی را جدا از استخدام معمولی رشتههای مدیریت و بازرگانی استخدام کنند.
ما استخدام رشتههای هنر و علومانسانی را توصیه نمیکنیم و سپس از آنها انتظار داریم که طبق الزامات نقشهایی که به آنها محول میشود، اجرا کنند.
در عوض، آنچه ما میگوییم این است که باید تغییری به سمت جذب رشتههای علومانسانی با کمی مدیریت و یا اطمینان از اینکه رشتههای مدیریت دارای پایهای در امور مالی و مدیریت هستند، تغییر کند.
درحالیکه این ممکن است برای اکثر مدیران منابع انسانی و رهبران شرکتهای پیشرو غیر معنا به نظر برسد، این مورد نیز وجود دارد که بسیاری از شرکتهای صنعتی در سالهای اخیر این تغییر را آغاز کردهاند.
علاوه بر این، این واقعیت که قرارگرفتن در معرض ژئوپلیتیک در دنیای جهانی شده که در آن تصمیمات تجاری اکنون شامل محاسبات ژئوپلیتیکی است، ضروری است. این حوزه دیگری است که در آن مدیران منابع انسانی معاصر میتوانند استراتژیهای استخدام خود را بهخوبی تنظیم کنند.
همچنین، برای شرکتهای امروزی بهتر است بهجای تمرکز محدود بر مهارتهای خاصی که برای شغل حیاتی تلقی میشوند، کارمندان تازهکار و همچنین کارکنان فعلی را در طیفی از مهارتها آموزش دهند.
بهعبارتدیگر، دنیای پرنوسان و غیرقابلپیشبینی به افرادی نیاز دارد که توانایی درک نبض جریانهای زیرزمینی و روندهایی را داشته باشند که جهان را شکل میدهند. چه چیزی بهتر از آموزش کارمندان در مورد چگونگی تشخیص موقعیتهای در حال تغییر سریع و قرارگرفتن در رأس روندهای نوظهور که به ترکیبی از مهارتهای مبتنی بر داده و همچنین درک صمیمی از طبیعت انسانی که علومانسانی ارائه میدهد، نیاز دارد.
نیاز به مدارس و دانشگاههای بازرگانی برای قدمگذاشتن در فرصت مناسب امری ضروری است.
با این اوصاف، اینطور نیست که شرکتها بهتنهایی باید استراتژیهای استخدام و آموزش خود را تغییر دهند.
برعکس، نقشی برای مدارس بازرگانی وجود دارد، و در واقع، همه دانشگاههایی که در آنها دورههایی را در طیف وسیعی از رشتهها ارائه میکنند، نه اینکه صرفاً دورههایی را بر اساس تصمیمگیری مبتنی بر داده یا صرفاً علومانسانی ارائه دهند.
این بدان معناست که بخش آموزش نیز باید نگرش خود را نسبت به گسترش مهارتهای فارغالتحصیلان خود تغییر دهد.
در این زمینه، شایانذکر است که تعدادی از مدارس تجاری پیشرو در کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه با این واقعیت بیدار شدهاند و بهجای داشتن تخصصهای محدود، آموزش مبتنی بر توسعه را تضمین میکنند.
بااینحال، برخی از مدارس برتر بازرگانی در هند بسیار جلوتر از منحنی بودند و دورههای متنوعی را تنها برای مواجهه با مقاومت چندین بخش ارائه میکردند، تا جایی که سؤال میکردند آیا این مدارس مدیریت هستند یا دانشکدههای علومانسانی.
همه ذینفعان باید با هم بیایند.
این بدان معناست که عادتهای قدیمی بهسختی از بین میروند و ازاینرو، بهتر است همه ذینفعان دور هم جمع شوند تا با یکدیگر شریک شوند و اطمینان حاصل کنند که مدیران آینده مهارتهای لازم را دارند.
این امر مستلزم پیوندهای بیشتر صنعت دانشگاهی است که در آن هر یک با الزامات دیگری هماهنگ است و همچنین محدودیتهای هر یک را میشناسد.
بعلاوه، مدارس بازرگانی باید برنامههای مدیریت اجرایی خود را که برای چند هفته یا چند ماه اجرا میشوند، بهجای برنامههای پیچیدهتر که زمان لازم برای تجدیدنظر مدیران و کسب مهارتهای جدید در این فرآیند را دارند، دوباره کار کنند.
دولتها نیز در این زمینه نقش دارند و این مربوط به تخصیص بودجه و تشویق چنین آموزشهای مهارتی گسترده است تا جایی که بتوانند بخشی از هزینهها را در کنار شرکتها و سایر ذینفعان مانند نیکوکاران ارائه دهند.
نکتهای که در این مقاله به آن اشاره میکنیم این است که چشمانداز کسبوکار امروزی بهشدت با آنچه که حتی چند دهه پیش بود متفاوت است و ازاینرو، باید یک رنسانس در شیوهای که مدیریت منابع انسانی را باتوجهبه توسعه مهارتهای گسترده و نه محدود به تخصص انجام میدهد، وجود داشته باشد.
درحالیکه ما علیه دومی بحث نمیکنیم، باید در نظر داشت که بهاصطلاح کوانت ها یا جادوگران ریاضی در والاستریت تقریباً کل اقتصاد جهانی را در سال 2008 از بین بردند و نجات آن به دلیل سیاستمدارانی که زمینگیر شده بودند اتفاق افتاد. برای نتیجهگیری، درحالیکه مهارتهای مدیریتی خالص بسیار مهم است، نیاز به پایهگذاری گسترده برنامه درسی، استراتژیهای مدیریت منابع انسانی، و همچنین نگرشها نسبت به افرادی که صرفاً هنری یا روشنفکر هستند و فاقد تواناییهای کمی هستند، وجود دارد.
شرکت «توسعه دهندگان سرمایه سازمانی بهین کاو» با استفاده از اساتید تراز اول کشور و بعضاً بین المللی، ایجاد زیرساختهای لازم منابع انسانی، سختافزاری و نرمافزاری آمادگی دارد نسبت به برگزاری دوره های آموزشی و بسته های یادگیری مختلف در زمینه مدیریت، روانشناسی، ارزیابی عملکرد منابع انسانی، دانش و مهارت مدیریت پروژه، بسته های تربیت مدیر، مدیریت عملکرد و … به صورت حضوری و برخط (آنلاین) برای سازمان ها، شرکت ها و مشتریان خود اقدام نماید.